فروش ویژه دستگاه و نرم‌افزار حضور و غیاب

تاثیر هوش تجاری بر تصمیمات و بهره وری سازمان

تاثیر هوش تجاری بر تصمیمات و بهره وری سازمان

در محیط تجاری در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمان ها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء می باشد. با توجه به ناتوانی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سال های اخیر، فن آوری هایی نظیر هوش تجاری به یکی از ابزار های سازمان های پیشرو تبدیل شده است.

هوش تجاری یک فرایند مبتنی بر فناوری است که به منظور تحلیل داده ها برای کمک به مدیران ارشد، مدیران میانی و سایر کاربران جهت اتخاذ تصمیمات بهینه به کار برده می شود.

مزایای هوش تجاری در سازمان

از مزایای استفاده از هوش تجاری می توان به موارد زیر اشاره نمود

  • بهبود فرایندهای داخلی
  • شناسایی فرصت های جدید
  • دستیابی به مزیت های رقابتی جدید

 سیستم های هوش تجاری هم چنین می توانند به شرکت ها در شناسایی روندهای بازار و مشکالتی که باید مورد توجه قرار بگیرند، کمک نمایند.نیازمندی های گوناگون سازمان ها و تمایز در ماهیت و پیچیدگی داده های آنان، بکارگیری ابزارهای بصری گوناگون را ایجاب می کند. تمامی این نیازمندی ها با ظهور و توسعه روزافزون ابزارهای تجسم تعاملی جدید قابل پاسخگویی است. توانایی پیش بینی آنچه که ممکن است یا می تواند در آینده رخ دهد، قابلیتی ضروری در محیط تجاری متغیر و رقابتی امروز تلقی می گردد.

ضرورت استفاده از هوش تجاری در سازمان‌ها

همانطور که از تعاریف متعدد استنباط می شود، هوش تجاری در قالب هر تعریفی به دنبال افزایش سودآوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است و به طور اعم می توان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین عنوان کرد:

  1. تعیین گرایشهای تجاری سازمان که موجب می شود تا سازمان بدون اتلاف وقت و هزینه و انرژی در سایر مسیرها به دنبال اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود.
  2. تحلیل عمیق بازار
  3. پیش بینی بازار که می تواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید به وجود آمده در بازار را عاید سازمان کند.
  4. بالا بردن سطح رضایتمندی مشتریان که می تواند موجبات استمرار کسب و کار باشد و از دست دادن این اعتماد و رضایتمندی عواقبی را برای بنگاه به همراه دارد.
  5. شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند، می توان با پیگیری رفتار آنان، جهت گیری های کلان و استراتژیک را انجام داد.
  6. تقسیم بندی مشتریان و متعاقبا ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان.
  7. افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفاف سازی رویه فرایندهای کلیدی.
  8. استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان.
  9. تسهیل در تصمیم گیری که جزء اهداف اساسی هوش تجاری محسوب میشود.
  10. تشخیص زود هنگام خطرات قبل از اینکه سازمان را به مخاطرات جدی بکشاند و شناسایی فرصتهای کسب و کار قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.
ضرورت استفاده از هوش تجاری در سازمان‌ها

اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان

رشد تصمیم گیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایین ترین سطح انجام فعالیتهای تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا به صورت تکراری در رده های پایین سازمان انجام می شود و معمولا با حجم کمی از داده ها سر و کار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساخت یافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند. سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می شود. این عملیات می تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش گیری و نهایتا جمع بندی داده های مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد.

تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران میانی اتخاذ می شود و نهایتا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیم گیری های کلان سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ میشود. این نوع استفاده ها در دفعات کم و در دوره های طولانی انجام می شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیر ساخت یافته و توسط مدیران ارشد انجام می شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در مسیر حرکت سازمان دارند. کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستم ها روی برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان متمرکز می شوند.

بدیهی است که سیستم در این سطوح می بایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد. خصوصیات مختلف برنامه های کاربردی در مقاطع مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوتهایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود که نیازمند پردازش های بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در پایگاه داده های خصوصی بر عهده دارد.

نتیجه گیری

در پایان ، سیستم های هوش تجاری ، شانس بزرگی را برای مدیریت اثربخش سازمان فراهم می کنند هر چند که آنها نیازمند کار سخت و زیاد کاربران ، طراحان سیستمی و تحلیلگران و اطلاعات و فرهنگ سازمانی قوی است. مهارتهایی، از جمله: شناسایی، مدل بندی (فرایندها و ساختارهای سازمانی ) و تسهیم دانش، فقط برخی فاکتورها هستند که در توسعه منظم سیستم های هوش تجاری موثر هستند.

نظرات کاربران

دیدگاهی بگذارید

Your email address will not be published.

مقالات مرتبط
emptycart
هیچ محصولی در سبد نیست
ارتباط مستقیم